Schöpfung der Welt/آفرینش جهان

بیتتوضیح نثر فارسیترجمه آلمانی
به نام خداوند جان و خرد / کز این برتر اندیشه بر نگذردبه نام خداوندی که جان و خرد را آفریده است و اندیشه انسان نمی‌تواند برتر از او چیزی را تصور کند.Im Namen des Herrn des Geistes und der Vernunft, über den kein Gedanke hinausgehen kann.
خداوندِ نام و خداوندِ جای / خداوندِ روزی‌دِهِ رهنمایخداوندی که صاحب همه نام‌ها و مکان‌هاست، و رزق و هدایت بندگان را بر عهده دارد.Der Herr der Namen und Orte, der Herr, der die Versorgung und Führung der Diener übernimmt.
خداوند کیوان و گَردان‌سپهر / فروزندهٔ ماه و ناهید و مهرخداوند آفریننده سیاره زحل و آسمان چرخان است؛ او ماه، زهره، و خورشید را روشن می‌کند.Der Herr, der Saturn und das sich drehende Firmament erschaffen hat; er lässt den Mond, die Venus und die Sonne leuchten.
ز نام و نشان و گمان برتر است / نگارندهٔ برشده پیکر استخداوند فراتر از هر نام، نشان، و تصوری است؛ او آفریننده پیکرهای برجسته و والا است.Er ist über Namen, Zeichen und Vorstellungen erhaben; Er ist der Schöpfer erhabener und edler Gestalten.
به بینندگان آفریننده را / نبینی مرنجان دو بیننده راکسی که خالق جهان را نمی‌بیند، نباید چشم خود را خسته کند؛ چرا که ذات خداوند قابل دیدن نیست.Wer den Schöpfer der Welt nicht sieht, soll seine Augen nicht quälen, denn das Wesen Gottes ist unsichtbar.
نیابد بدو نیز اندیشه راه / که او برتر از نام و از جایگاهاندیشه انسان نمی‌تواند به ذات خداوند راه یابد؛ زیرا او فراتر از هر نام و مکان است.Der menschliche Gedanke kann nicht zu Gottes Wesen gelangen, denn er steht über jedem Namen und Ort.
سخن هر چه زین گوهران بگذرد / نیابد بدو راه جان و خردهر سخنی که فراتر از این اصل‌ها باشد، نمی‌تواند به حقیقت خداوند دست یابد.Jede Rede, die über diese Prinzipien hinausgeht, kann die Wahrheit Gottes nicht erreichen.
خرد گر سخن برگزیند همی / همان را گزیند که بیند همیاگر خرد بخواهد سخنی برگزیند، تنها چیزی را انتخاب می‌کند که قابل دیدن باشد؛ اما ذات خداوند فراتر از دیدن است.Wenn die Vernunft Worte wählt, wählt sie nur das, was sie sehen kann; doch Gottes Wesen ist jenseits des Sichtbaren.
ستودن نداند کس او را چو هست / میانْ بندگی را ببایدْت بستهیچ‌کس نمی‌تواند خداوند را آن‌طور که شایسته است ستایش کند؛ تنها باید در برابر او بندگی کرد.Niemand kann Gott so loben, wie es ihm gebührt; man muss sich ihm nur in Dienerschaft unterwerfen.
خرد را و جان را همی‌سَنجد اوی / در اندیشهٔ سَخته کِی گُنجد اوی؟خداوند است که خرد و جان انسان را می‌سنجد؛ اما ذات او در اندیشه انسان نمی‌گنجد.Gott misst die Vernunft und Seele des Menschen; aber sein Wesen passt nicht in menschliche Gedanken.
بدین آلت رای و جان و زبان / ستود آفریننده را کِی توان؟با ابزارهایی مانند عقل، جان، و زبان نمی‌توان خالق جهان را آن‌طور که شایسته است ستایش کرد.Mit Werkzeugen wie Verstand, Seele und Sprache kann der Schöpfer der Welt nicht angemessen gelobt werden.
به هستیش باید که خستو شوی / ز گفتار بیکار یکسو شویباید به وجود خداوند ایمان داشت و از سخنان بیهوده درباره او دوری کرد.Man muss an die Existenz Gottes glauben und unnütze Worte über ihn meiden.
پرستنده باشیّ و جوینده راه / به ژرفی به فرمانْش کردن نگاهباید بندگی خداوند کرد و راه او را با دقت جستجو کرد و دستوراتش را عمیقاً بررسی کرد.Man sollte Gott dienen, seinen Weg genau suchen und seine Gebote tiefgründig betrachten.
توانا بود هر که دانا بود / ز دانش دل پیر برنا بودکسی که دانا باشد، توانمند نیز خواهد بود؛ دانش باعث می‌شود دل پیر دوباره جوان شود.Wer weise ist, wird auch mächtig sein; Wissen macht das Herz des Alten wieder jung.
از این پرده برتر سخن‌گاه نیست / ز هستی مر اندیشه را راه نیستفراتر از این حقیقت نمی‌توان سخن گفت؛ چرا که اندیشه انسان نمی‌تواند به ذات هستی مطلق خداوند برسد.Über diese Wahrheit hinaus kann man nicht sprechen; denn der menschliche Gedanke kann das absolute Wesen Gottes nicht erreichen.
Nach oben scrollen