فروزنده یعنی کسی یا چیزی که نور یا روشنایی میبخشد؛ درخشانکننده؛ روشنکننده. همچنین به معنای کسی که باعث شکوفایی، رشد یا شکفتگی چیزی میشود نیز به کار میرود.
تحلیل دستوری (گرامری) - نوع واژه: اسم فاعل (صفت فاعلی)
- جنس: مذکر و مؤنث (در فارسی تفاوت ندارد)
- قابل جمع: بله (مثلاً: فروزندگان)
- قابل استفاده به عنوان صفت و اسم: بله
تحلیل ریشهشناسی (اتیمولوژی) - ریشه: از فعل «فروختن» یا «فروزدن» گرفته شده است.
- فروزدن: به معنی روشن کردن، درخشیدن، نور افشاندن.
- -نده: پسوند اسم فاعلساز در فارسی که به ریشه فعل اضافه میشود و به معنای «کسی که انجام میدهد» است.
بنابراین «فروزنده» یعنی «کسی که میفروزد» (کسی که نور میبخشد یا روشن میکند).
کاربرد واژه - ادبیات: در متون ادبی و اشعار برای توصیف کسی یا چیزی که روشنایی، نور، یا شکوه میبخشد، به کار میرود. مثلاً: «خورشید فروزنده آسمان».
- زبان روزمره: کمتر در زبان محاوره به کار میرود، اما در متون رسمی یا ادبی دیده میشود.
- نمونه جمله:
- «شمع فروزنده در تاریکی شب میدرخشید.»
- «دانش، فروزندهی عقل و اندیشه است.»
خلاصه:
«فروزنده» اسم فاعل از فعل «فروزدن» به معنی روشنکننده و نوربخش است و بیشتر در متون ادبی یا رسمی کاربرد دارد. |