خستو (khostu) در زبان فارسی به معنی «اعترافکننده»، «اقرارکننده» و گاهی به معنی «راستگو» یا «کسی که حقیقت را میگوید» است. این واژه بیشتر در متون کهن و ادبیات فارسی به کار رفته است.
تحلیل دستوری (گرامری) - نوع کلمه: اسم (اسم فاعل)
- جنس: مذکر/مونث (در فارسی تفاوت ندارد)
- کاربرد: معمولاً به عنوان صفت فاعلی برای شخصی که به چیزی اعتراف میکند یا حقیقت را میگوید.
تحلیل ریشهشناسی (اتیمولوژی) - ریشه واژه: واژه «خستو» از زبان پهلوی (فارسی میانه) گرفته شده است.
- در پهلوی، «xwasdō» یا «xwasdōg» به معنی «اعترافکننده» یا «اقرارکننده» بوده است.
- این واژه در متون زرتشتی، به ویژه در اوستا و متون پهلوی، برای کسی به کار میرفته که به گناه خود اعتراف میکند یا حقیقت را بیان میدارد.
کاربرد واژه - در متون دینی زرتشتی، «خستو» به کسی گفته میشد که در مراسم اعتراف به گناه شرکت میکرد.
- در متون ادبی و عرفانی، به کسی که حقیقت را میگوید یا راستگو است نیز «خستو» گفته شده است.
- امروزه کاربرد این واژه بیشتر در متون ادبی و تاریخی دیده میشود و در زبان محاورهای رایج نیست.
مثال: - «خستو شد و به گناه خود اقرار کرد.»
- «در پیشگاه داد، خستو بودن فضیلتی بزرگ است.»
خلاصه:
«خستو» به معنی کسی است که به چیزی اعتراف یا اقرار میکند و ریشه آن از زبان پهلوی است. بیشتر در متون کهن و ادبیات فارسی به کار میرود. |