رای

تعریف واژه «رای» در فارسی

رای واژه‌ای است که معانی مختلفی دارد، اما مهم‌ترین معانی آن عبارت‌اند از:

  1. نظر، عقیده، اندیشه: مثلاً «رای خود را بیان کرد.»
  2. حکم، دستور: مانند «رای دادگاه صادر شد.»
  3. تصمیم یا رأی‌گیری: مثلاً «در انتخابات شرکت کرد و رای داد.»
  4. خرد، عقل (در متون کهن): مانند «رای و خرد.»

تحلیل دستوری واژه

  • نوع واژه: اسم (اسم مصدر)
  • جنسیت: مذکر (در فارسی جنسیت دستوری ندارد)
  • جمع: آراء (در فارسی رسمی و عربی)
  • کاربرد: به عنوان مفعول، فاعل، مضاف‌الیه و غیره در جمله می‌آید.

ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

  • اصل واژه: واژه «رای» از عربی به فارسی وارد شده است.
  • در عربی: «رَأْی» به معنی دیدن، نظر، عقیده.
  • در فارسی میانه: واژه مشابهی وجود نداشته است؛ معادل‌های بومی: اندیشه، خرد.

کاربرد واژه

  1. در گفتگوهای روزمره:
    • «رای تو چیست؟»
    • «هر کس حق دارد رای خود را بدهد.»
  2. در حقوق و سیاست:
    • «رای دادگاه لازم‌الاجراست.»
    • «در انتخابات ریاست‌جمهوری رای داد.»
  3. در متون ادبی و کهن:
    • «به رای و خرد کارها راست کن»
    • «رای درست داشتن»
  4. در ترکیب‌ها:
    • «رای‌گیری»، «رای‌دهنده»، «رای‌العین» (در عربی: واضح و آشکار)

خلاصه:
«رای» واژه‌ای عربی‌تبار در فارسی است که به معنی نظر، عقیده، حکم و تصمیم به کار می‌رود و در حوزه‌های مختلف کاربرد گسترده‌ای دارد.

Nach oben scrollen