میان بستن

Home / glossary / میان بستن
«میان» واژه‌ای است با ریشه کهن در زبان فارسی، به معنی وسط یا فاصله‌ی بین دو چیز، و کاربردهای فراوانی در گفتار و نوشتار روزمره دارد.

میان بستن یک فعل مرکب در زبان فارسی است و به معنای بستن کمربند یا چیزی به دور کمر است. همچنین به طور استعاری به معنی آماده شدن برای انجام کاری مهم یا جدی گرفتن یک کار نیز به کار می‌رود.

تحلیل دستوری

  • نوع واژه: فعل مرکب
  • اجزاء:
    • „میان“ (اسم، به معنی کمر یا وسط)
    • „بستن“ (فعل، به معنی گره زدن یا محکم کردن)
  • صرف: فعل „بستن“ طبق قواعد صرف افعال در زمان‌ها و شخص‌های مختلف صرف می‌شود. مثلاً:
    • من میان می‌بندم
    • تو میان می‌بندی
    • او میان می‌بندد
    • ما میان بستیم
    • و غیره

تحلیل ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

  • میان: واژه‌ای فارسی به معنی وسط یا کمر.
  • بستن: فعل فارسی به معنی گره زدن، محکم کردن، یا قفل کردن.
  • ترکیب این دو واژه، تصویری از بستن چیزی به دور کمر (معمولاً کمربند یا پارچه) را تداعی می‌کند.

کاربرد واژه

  1. معنای اصلی (فیزیکی):
    • به عمل بستن کمربند یا پارچه به دور کمر گفته می‌شود.مثال: „او برای کار سنگین، میان بست.“
  2. معنای استعاری:
    • به معنای آماده شدن برای انجام کاری مهم، یا جدیت داشتن در انجام یک کار.مثال: „اگر می‌خواهی موفق شوی، باید میان ببندی.“
  3. در ادبیات:
    • معمولاً برای نشان دادن عزم و اراده استفاده می‌شود.مثال: „میان ببند و پای در راه گذار.“

خلاصه:
„میان بستن“ فعلی مرکب به معنای بستن چیزی به دور کمر و در معنای استعاری آماده شدن جدی برای انجام کاری است. این واژه در زبان فارسی هم به صورت فیزیکی و هم به صورت مجازی به کار می‌رود.

 

میان به معنی وسط، مرکز، یا فاصله‌ی بین دو چیز است. این واژه معمولاً برای اشاره به جایی که در وسط دو نقطه یا دو چیز قرار دارد، به کار می‌رود. معادل فارسی آن «وسط» یا «میانه» است.


تحلیل دستوری (گرامری)

  • نوع واژه: اسم (اسم مکان)
  • نقش در جمله: معمولاً به عنوان متمم یا قید مکان به کار می‌رود.مثال:
    • میان دو کوه
    • در میان جمعیت

ریشه‌شناسی (اتیمولوژی)

  • واژه «میان» ریشه در فارسی باستان دارد و در زبان‌های اوستایی و پهلوی نیز به شکل‌های مشابه دیده می‌شود.
  • واژه‌ی اوستایی: miyāna-
  • در فارسی میانه: miyān
  • این واژه با واژه‌های مشابه در دیگر زبان‌های هندواروپایی مانند انگلیسی (mean, middle) هم‌ریشه است.

کاربرد واژه

  • برای بیان فاصله یا موقعیت بین دو چیز یا دو نفر:
    • میان دو دوست
    • میان خانه و مدرسه
  • به صورت استعاری برای بیان حالت یا وضعیت بینابینی:
    • میان خوبی و بدی
  • در ترکیب با دیگر واژه‌ها:
    • میان‌بری (راه کوتاه‌تر)
    • میانجی (کسی که واسطه می‌شود)

نمونه جمله‌ها

  • کتاب روی میز میان دو صندلی است.
  • میان حرف‌هایش حقیقتی نهفته بود.
  • او میان راه بازگشت تصمیمش را عوض کرد.

خلاصه:
«میان» واژه‌ای است با ریشه کهن در زبان فارسی، به معنی وسط یا فاصله‌ی بین دو چیز، و کاربردهای فراوانی در گفتار و نوشتار روزمره دارد.

Nach oben scrollen